سرّ دل با که توان گفت کسی محرم نیست!غربتی در دل من هست که در عالم نیستسالها در پی خود گشتم و گشتم امایافتم جسم نحیفی که در آن قلبم نیست!تیر آخر به خطا رفت چه میدانستمدل اگر سوخته باشد که برآن مرهم نیستقصه طولانی و پر راز و نیاز است ولیخسته و بی رمقم حوصله ی شرحم نیست!غم وفایش به همه عالمیان می ارزدچه جهانیست که آبادتر از این غم نیست؟!کاش میشد که به
پرواز سپارم خود رامال پروازم و جای دلم این عالم نیست!صبا هرزندی + نوشته شده در ۱۴۰۲/۰۶/۲۴ ساعت 18:4 توسط صباهرزندی | اشعارونوشته های صباهرزندی...
ما را در سایت اشعارونوشته های صباهرزندی دنبال می کنید
برچسب : نویسنده : sabaharzandio بازدید : 39 تاريخ : شنبه 25 شهريور 1402 ساعت: 4:51